زندگی - عشق
|
خانه
:: کل بازدیدها
:: :: بازدید امروز
:: :: بازدید دیروز
::
:: درباره خودم ::
:: اوقات شرعی ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: وضعیت من در یاهو :: :: اشتراک در خبرنامه :: |
86/8/4 :: 9:51 عصر زندگی در نگهم گلزاریست و تو چون نیلوفر شاخه ی پر گل این گلزاری. من به چشمان تو یک خرمن گل می بینم، گل عفت، گل تقوا، گل صد رنگ امید، گل فردای سپید. می خرامی و تو را می نگرم. چشم تو آیینه ی روشن دنیای من است، دیده بگشای و در اندیشه ی گلچینان باش. همه گلچین گل امروزند، همه هستی سوزند، کس به فردای گل باغ نمی اندیشد. آنکه گرد همه ی گلها به هوس می چرخد بلبل عاشق نیست، بلکه گلچین سیه کرداریست که سراسیمه رود در پی گلهای لطیف، تا یکی لحظه به چنگ آرد و ریزد بر خاک، ای گل صد پر من با تو در پرده سخن می گویم .... گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ، گل پژمرده نخندد بر شاخ، کس نگیرد ز گل مرده سراغ. دل به لبخند حرامی مسپار، چشم امید بر ابلیس مدار..... ای همه هستی من، تو چراغی بر ره باد مرو، تو گلی دسته گلی ... مدرنگ، پیش گلچین منشین. ای سرو پا الماس از حرامی بهراس، قیمت خود مشکن قدر خود را بشناس نویسنده : علی
|
